آیا یادگیری زبان دوم بر شخصیت شما تاثیر می گذارد؟
به گزارش سفرنامه ازمیر، درست است که یادگیری زبان تازه، شخصیت تازهی به شما می دهد اما این بدان معنا نیست که شما با اختلال چند شخصیتی روبرو خواهید شد. پس داشتن شخصیت تازه به چه معنا است؟

زبان هایی که می آموزید بر نحوه نگرش شما به جهان تاثیر می گذارد
فردریک ویلهلم کریستین کارل فردیناند فون هومبولت (22 ژوئن 1767 - 8 آوریل 1835) زبان شناس، دیپلمات و فیلسوف آلمانی و بنیان گذار دانشگاه هومبولت عنوان می نماید که نحوه نگرش ما به جهان در واقع بازتابی از زبان و فرهنگ ما است. صحبت کردن به یک زبان دیگر، منظره دیگری از جهان را در مقابل دیدگان ما می گشاید و به ما یاری می نماید که جهان را از یک زاویه دیگر ببینیم.
V. I . Malakhov زبان شناس دیگری است که معتقد است استدلالات ما و خرافاتی که در فرهنگ ما وجود دارند، با زبان هایی که به آنها فکر می کنیم، تعریف و تعیین می شوند.
مطالعات متخصصان در زمینه های عصبی - کلامی نیز پیش از این ثابت نموده بودند که ساختار زبان نیز در روش تفکر و نگرش ما تاثیر خواهد گذاشت. مقایسه های اخیر بین ساختارهای دستور زبان آلمانی و انگلیسی نیز این حقیقت را ثابت نموده است. ما از کلمات برای تشریح و توصیف جهان اطرافمان استفاده می کنیم. عکسی که اخیرا در اینترنت پخش شد و سرو صدای زیادی به پا کرد نمونه ای از این تغییر دیدگاه ها است. در حالی که ما پیراهنی را سفید و طلایی می بینیم، عده ای دیگر آن را آبی و مشکی می بینند. ما نمی توانیم تغییری در اندام های فیزیکی خود به وجود بیاوریم. اما می توانیم طرز تفکر خود را تغییر دهیم و بدین ترتیب دیدمان را به جهان و زندگی عوض کنیم.
درباره زبان مادری، فرهنگ و فضای اجتماعی جامعه خود فکر کنید. در چین، کره و ژاپن، عدد چهار نحس و باعث بدشانسی است. اگر در جایی غیر از این کشورها به جهان آمده باشید آیا خرافات مربوط به عدد چهار را باور می کنید؟ حال اگر زبان ژاپنی یا ماندارین (چینی استاندارد) را یاد بگیرید آیا نسبت به آن حساس نمی شوید؟
دو زبان شناس بزرگ دیگر، Edward Sapir و Benjamin Lee Whorf نیز مسئله نسبیت زبانی را آنالیز نموده اند و نتیجه آنالیز هایشان را رمز و رازهای زبان نامیده اند. آنها معتقد هستند که زبان در آن واحد، هم بازتابی از ارزش های بنیادین یک فرهنگ خاص است و هم آنها را شکل می دهد.
در صورتی که در شهر های بزرگ زندگی کنید، حتما متوجه تفاوت های زیاد در ارزش های فرهنگی خودتان و همسایه ها می شوید. زمانی هم که یک زبان تازه یاد می گیرید با این تضاد ها و اختلاف های فرهنگی روبرو خواهید شد و هر چه بیشتر به عمق فرهنگ تازه فرو بروید، این تضادها بیشتر خودشان را نشان می دهند.
هر زبانی، شخصیتی منحصربه خود دارد
شاید شما هم تجربه نموده باشید که گاهی زبان دوم را بهتر از زبان مادری خود فرا می گیرید و راحت تر از آن استفاده می کنید و منظورتان را بهتر منتقل می کنید. شاید تعجب کنید اما زبان ها نیز مانند افراد یک جامعه، شخصیت های متفاوتی دارند. برخی زبان ها درون گرا و برخی دیگر برون گرا هستند. با برخی از زبان ها می توانیم به راحتی منظورمان را بیان کنیم و احساساتمان را تشریح کنیم.
آیا شما هم می توانید شخصیت زبان مادری یا زبان دوم خود را تشخیص دهید؟ کدام یک برای شما راحت تر هستند؟ با کدام زبان می توانید بهتر منظور خود را منتقل کنید؟ چطور این زبان ها توانسته اند بر رفتار و نحوه صحبت کردن شما تاثیر بگذارند؟ هنگامی که به زبان دیگری صحبت می کنید، آیا تغییری در خودتان احساس می کنید؟ در واقع هر زبان، دری به یک فرهنگ تازه پیش روی شما می گشاید.
آیا برای شما هم پیش آمده که زمانی که زبان حرف زدن خود را تغییر می دهید، حالت درونی شما نیز تغییر کند؟ یا برعکس، زمانی که در شرایط خاصی هستید، زبانی خاص را برای صحبت کردن ترجیح بدهید؟
با تغییر زبان، شخصیت شما نیز تغییر می نماید
شخصیت شما بسته به زبانی که با آن صحبت می کنید، تغییر می نماید. البته این اتفاق مثبت و جالبی است. اجازه دهید تا مراحل تقلید و پذیرش در فرهنگ تازه، به طور طبیعی اتفاق بیافتند. هر چه بیشتر شبیه به گروه اجتماعی زبان مد نظر خود رفتار کنید، راحت تر به وسیله آن جامعه پذیرفته می شوید.
اگر هنگام معاشرت با بریتانیایی ها در جمع هایی که درباره مسائل پیش پا افتاده صحبت می گردد، ساکت بمانید، ممکن است بی ادب به نظر برسید. یا اگر در جمع ایتالیایی ها آشپزی بلد نباشید و یا چیزی برای گفتن درباره آشپزی نداشته باشید، شاید از جمع گفت و گوی محبت آمیز کنار گذاشته شوید. اگر از همکار چینی تان درباره صبحانه ای که خورده، اینکه آیا راحت خوابیده یا نه و یا درباره شرایط سلامتی اش چیزی نپرسید، به دوست خوبی برای او تبدیل نمی شوید. این هنجارهای فرهنگی به ظاهر بی اهمیت، می توانند بر روابط شما با افرادی از ملیت های دیگر تاثیر گذار باشند. پس علاوه بر یادگیری یک زبان، تطبیق فرهنگی با آن نیز لازم است.
این مرحله را می توان مرحله رشد شخصیت زبانی دوم نامید. هدف از این مرحله این است که بتوانید به راحتی با یک خارجی که زبان مادریش را به عنوان زبان دوم خود برگزیده اید، ارتباط برقرار کنید. با تمرین به این موفقیت دست خواهید یافت. البته این تمرین فقط شامل لهجه، واژگان و یا لحن صدا نیست. بلکه آنچه مهم است توجه به زبان بدن است؛ یعنی نحوه رفتار شما در حین یک مکالمه،هنگام پرسش و یا بیان نظرات خود درباره مسائل مختلف.
به دست آوردن این نوع از مهارت، ممکن است ماه ها یا حتی سال ها طول بکشد. در نهایت، شخصیتی که در ورای هر زبان وجود دارد، برایتان عادی می گردد و با آن انس خواهید گرفت.
این نکته را از قلم نیاندازید که زمانی که زبان تازهی می آموزید، یعنی روش تازهی برای بیان افکار و احساسات و نحوه نگرش تازه به جهان پیدا می کنید، باید برای حفظ هویت خود نیز اهمیت قائل شوید و هیچ وقت زبان مادری و هویت اصلی خود را از یاد نبرید.
آیا شما بعلاوه تجربیاتی در زندگی دو یا چندزبانه خود داشته اید؟ آیا یادگیری یک زبان تازه توانسته است به پدید آمدن افق های تازه پیش رویتان یاریی بکند؟
تجربیات خود را با خبرنگاران در میان بگذارید.
منبع: Fluent In 3 Months
منبع: کجارو